روایت شیرین کاری های یک دختر برای رهبر انقلاب

به گزارش وبلاگ عینکی باهوش، خبرنگاران:حنانه دختر شهید روح ال در ملاقاتله طالبی اقدم در سه سالگی ملاقاتی با رهبر انقلاب داشته است. در این ملاقات او شیرین کارهای زیادی برای رهبری انجام داده است.

روایت شیرین کاری های یک دختر برای رهبر انقلاب

به گزارش وبلاگ عینکی باهوش به نقل از فارس،مهدیه قنبری مادر حنانه 5.5 ساله و همسر شهید مدافع حرم روح الله طالبی اقدم است،خانم قنبری ساکن شهرستان مرند است و در سال 1389 با شهید طالبی اقدم عقد نموده و در سال 92 با یک مراسم ساده و با سلام و صلوات زندگی مشترکشان را با هم شروع کردند که ثمره این زندگی حنانه است. روح الله طالبی اقدم در سال 1394 و زمانی که حنانه فقط 40 روزه بود، در دفاع از حریم اهل بیت(ع) به خیل شهدای حرم پیوست.

خانم قنبری از آن موقع و دلیل رضایتش برای رفتن همسرش به منطقه هم برایم می گوید: آقا روح الله چند هفته برای دوره جهت اعزام رفته بود و من خبری از این موضوع نداشتم تا زمانی که پاسپورتش را خواست و این برایم بسیار شک برانگیز شد، وقتی علت را جویا شدم، تازه جریان را برای من تعریف کرد و از من خواست تا رضایت بدهم ولی من راضی نبودم و با گریه مخالفتم را نشان دادم.

او اضافه می نماید: چند روزی از گریه و زاری من گذشت تا اینکه آقا روح الله از حضرت زینب(س) برایم تعریف کرد، کلیپ جنایات داعش را نشانم داد و گفت که کاری نکنم هر دو در قیامت شرمسار خانم زینب(س) باشیم.

او دربراه ملاقات خانواده شهدا با رهبر معظم انقلاب و شیرین کاری های حنانه می گوید: 30 آبان سال 97 بود که به ملاقات خصوصی با رهبر معظم انقلاب دعوت شدیم، من به همراه حنانه و خانواده همسرم به این ملاقات رفتیم، حنانه آن موقع سه ساله بود و یک پیراهن سفید خال خالی با یقه چین دار تنش نموده بودم، چادر سیاه اش را بر سرش کردم و او تا زمانی که رهبری وارد گردد، در حال بازی بود، وقتی رهبری وارد اتاق شدند، حنانه محو تماشای ایشان شد و هیچ احساس غریبی نمی کرد، انگار که در خانه خودمان هستیم.

او ادامه می دهد: حنانه لحظه ای از کنار رهبری جدا نمی شد و هر چقدر که صدایش می زدم انگار نه انگار که با او هستم و حضرت آقا هم با خوش رویی از حنانه استقبال می کرد؛ آن روز حنانه یا کنار آقا بود یا با محاسن ایشان بازی می کرد و هر از گاهی در گوش آقا چیزی می گفت و هر دو با هم می خندیدند.

خانم قنبری از برخورد حضرت آقا وقتی که حنانه از ایشان خواست تا شعری برایش بخواند، هم تعریف می نماید: لحظه بسیار شیرین و خنده داری بود، حنانه اول پیش آقا رفت، سلام داد و ترکی سخن گفت و آقا هم به تُرکی جوابش را داد، سپس بعد از 5 دقیقه مجددا پیش رهبری رفت و به ایشان گفت که من باید یک شعر برایتان بخوانم و ایشان هم از حنانه خواستند تا شعرش را بخواند ولی چون حنانه با صدای آرامی شعر می خواند، رهبری از او خواست تا جلوتر برود، میکروفون را جلویش گرفت و به تُرکی از حنانه خواست تا شعرش را بخواند و وقتی حنانه یه توپ دارم قِل قِلیه را خواند، رهبری لبخندی زد و چند باری ماشاالله گفتند ولی جالب تر این بود که بعد اتمام شعر، حنانه از آقا خواست تا هدیه ای بابت این شعر خواندنش به او بدهد و رهبری هم یک هدیه به حنانه داد.

منبع: اقتصادنیوز

به "روایت شیرین کاری های یک دختر برای رهبر انقلاب" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "روایت شیرین کاری های یک دختر برای رهبر انقلاب"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید