طالبان و افغانستان این روز ها

به گزارش وبلاگ عینکی باهوش، امیر هاشمی مقدم؛ کابل هم امروز سقوط کرد؛ دو دو روز گذشته هم هرات، قندهار و مزارشریف به دست طالبان افتادند. سرعت پیشروی طالبان در این دور از یورش ها بسیار چشمگیر و در مقابل، ایستادگی در برابر آنان بسیار اندک بود. هرات تا حدودی متفاوت بود و آن هم به خاطر مقاومت اسماعیل خان، از چهره های شناخته شده حهادی. با این وجود او هم دو روز پیش به دست نیرو های طالبان افتاد. درباره رویداد های اخیر افغانستان چند نکته کلی یادآوری می کنم:

طالبان و افغانستان این روز ها

1- دلایل پیشروی برق آسای طالبان را می توان در چند گزینه دانست:

الف) تجربه بسیار بیشتر نیرو های طالبان، چه در جنگ های شهری و چه در جنگ های کوهستان، نسبت به ارتش نسبتا نوپای افغانستان. این در حالی است که در سال 1374 که طالبان افغانستان را تصرف کرد، نیرو های مقابل آنها، جهادگرانی بودند که بیش از 10 سال سابقه جنگ با نیرو های شوروی و دولت های کمونیستی را در کارنامه داشنند و بنابراین بیشتر مقاومت کردند و بعضی منطقه ها، به ویژه در شمال شرقی افغانستان هرگز به دست طالبان نیفتاد.

ب) آن نیرو های جهادی اکنون یا همانند ناماعیل خان 75 ساله، پیر و تقریبا ناتوان شده بودند؛ یا همانند عبدالرشید دوستم و عطا محمد نور درگیر زندگی پر زرق و برق گشته اند. تصاویری که طالبان از خانه دوستم منتشر نموده، کاخی را نشان می دهد با تزئینات بسیار و فرش ها و مبل های گرانبها و.... بخشی از ظروفی که از ویترین ها بیرون کشیده می شود، طلا به نظر می رسد. همان ناماعیل خان هم که بیشتر از دیگران مقاومت نموده بود، برای خودش در هرات کاخی دست و پا نموده بود.

ج) برای بسیاری از مردم افغانستان، تفاوتی میان طالبان با دولت اشرف غنی نبود. دست کم طالبان در فاصله سال های 1375 تا 1380 که سقوط کرد، نشان داد که توانمدی بسیار بیشتری برای تامین امنیت و برقراری عدالت اجتماعی دارد. دولت غنی از تامین حداقل امنیت در کشور هم ناتوان بود.

د) برای بسیاری از مردم افغانستان، به ویژه اهالی شرق و جنوب شرق که عموما از قوم پشتون و همتبار طالبان هستند، و هم روستاییان دیگر منطقه ها افغانستان، خواسته های طالبان چندان غیرمنطقی نیست. بسیاری از زنان و دختران این منطقه ها در شرایطی پرورش یافته اند که خودخواسته محدودیت های بسیاری را بر خود تحمیل می نمایند. آنچه ما از افغانستان می شنویم، بیشتر صدای روشنفکران، اهل قلم و دانشگاهیانی است که در شهر های عظیم زندگی می نمایند. در حالی که صدا و خواسته بخش دیگر این جامعه کمتر به گوش ما می رسد؛ بخشی که امنیت طالبان را به آزادی های اجتماعی و فرهنگی ترجیح می دهد.

هـ) بخشی از نیرو های پلیس افغانستان، همچنان به طالبان گرایش داشتند و بنابراین در تسلیم زودتر، اثرگذار بودند. گزارش علمی انستیتو مطالعات استراتژیک افغانستان سال ها پیش این را به خوبی نشان داده بود. از سوی دیگر، بخش دیگری از نیرو های پلیس و ارتش افغانستان، انگیزه کافی برای مقابله با طالبان نداشتند. از یک طرف حقوق شان اندک بود و به موقع پرداخت نمی شد و از طرف دیگر، می دیدند که وقتی نیرو های طالبان را دستگیر می نمایند، به سادگی و در پی هر بار توافق میان دولت با طالبان، چندین هزار زندانی طالب آزاد می شود تا دوباره به صفوف جنگجویان طالب بپیوندد.

2- طالبان در این چند روز و در جا هایی که تصرف نموده، کوشش نموده چهره ای کاملا متفاوت از خود نشان بدهد که در زیر به چند نمونه اشاره می شود:

الف) هرکجا و هر شخصی که به دست نیروهایش می افتد، عموما بدون خشونت با آنجا/ آن ها رفتار می نمایند. هنگامی که ناماعیل خان را دستگیر کردند، با او بسیار محترمانه برخورد نموده و او را با احترام به خانه اش فرستادند. چندین بار هم مسئولین رده بالای طالبان با او تماس گرفتند تا اطمینان بدهند که در امنیت کامل است.

ب) در اطلاعیه ها و بیانیه هایی که طالبان در این چند روزه منتشر نموده، بار ها تاکید نموده که جان و مال و ناموس همه افغانستانی ها در امان است و برای نمونه به شدت نسبت به ازدواج نکاح دختران بالای 12 سال واکنش نشان داده و آنرا خلاف آموزه های دینی خود دانسته. انتشار این دستورالعمل ها گویا از سوی مخالفان طالبان برای تخریب آن ها انجام می شود. بعلاوه به مدارس و دانشگاه های شهر هایی که تصرف نموده، ابلاغیه فرستاده که همه کلاس ها و آزمون ها طبق برنامه با حضور همه دختران و پسران دانش آموز/ دانشجو و به موقع برگزار شود.

ح) به نیروهایش اکیدا دستور داده نهاد های دولتی، کاخ/خانه ها و دیگر اماکنی که تصرف می نمایند را بدون دست اندازی و تخریب، در اختیار بگیرند و در صورت داشتن صاحب شخصی، به وی تحویل دهند. به همه کسانی که خانه ها و اموال شان را رها نموده و گریخته اند هم اعلام نموده در امنیت کامل می توانند به خانه و زندگی شان بازگشته و حتی اگر پیش از این علیه طالبان اقدام نموده اند هم، بخشیده شده و مصونیت دارند.

د) به شیعیان فعلا آزادی عمل داده است. برای نمونه شیعیان در شهر غزنی آزادانه توانسته اند مرنام محرم خود را با نصب پرچم و چادر و... برگزار نمایند. بار ها هم تاکید نموده که شیعیان هم بخشی از ملت افغانستان هستند و بنابراین رویکردش نسبت به گذشته درباره این اقلیت مذهبی را ظاهرا تغییر داده است.

3- موضع گیری ایران درباره رویداد های اخیر، هم هوشمندانه بود و هم غیرهوشمندانه. هوشمندانه از آن جهت که برخلاف تحریک و تهیییج بعضی ها که خواستار دخالت حتی نظامی ایران به سود مردم افغانستان و علیه طالبان بودند، هیجانی عمل نکرد. این کاملا غیرواقع بینانه بود و نه تنها ایران، بلکه حتی امریکا که در بیست سال حضورش در افغانستان، بیش از یک تریلیون دلار هزینه نموده بود هم، بالاخره خود را از درگیری با طالبان کنار کشید. بعلاوه ارتباط با طالبان، آن هم در حالی که این گروه با بسیاری از کشور های دور و نزدیک ارتباط آشکار داشت، کاری بود در راستای منافع ملی. برای نمونه طالبان حتی پیش از حملات اخیرش هم، بر بخش های زیادی از مرز مشترک ایران و افغانستان مسلط بود و بنابراین هر حرکتش در افغانستان، مستقیما بر ما اثر می گذارد. اما غیرهوشمندانه بود، از آن جهت که گفته های بعضی نمایندگان مجلس، مسئولین سیاسی و خبرگزاری های رسمی شائبه حمایت ایران از طالبان را در میان افغانستانی ها برجسته کرد.

4- طالبان اگرچه اکنون کوشش دارد خود را به ایران نزدیک کند و اطمینان به کشورمان بدهد که علیه منافع و مصالح مان اقدامی نخواهد نمود، اما به نظر می آید در درازمدت مسائل زیادی با این گروه خواهیم داشت. طالبان اگرچه فعلا با شیعیان کاری ندارد، اما بی گمان محدودیت هایی هرچند کمتر از گذشته بر این گروه را در آینده اعمال خواهد نمود.

بعلاوه طالبان نه تنها ریشه پشتونی دارد، بلکه پیشینه اش نشان از آن دارد که مشوق پشتونیسم و بنابراین محدودنماینده زبان و ادبیات فارسی خواهد بود. امیدوارم مسئولین ایرانی این دو مورد (یعنی حساسیت روی شیعیان و فارسی زبانان افغانستان) را به نام خطوط قرمزش به طالبان انتقال داده باشد. بعلاوه تجربه نشان داده جمهوری به بسیاری از کشور ها یاری های فراوان نموده، اما پس از ثبات نتوانسته جا پای خود را سفت نموده و اثرگذار باشد.

5- طالبان اگرچه فعلا سخت گیری های زیادی روی مردم منطقه های که تصرف نموده اعمال نمی نماید، اما احتمالا پس از تصرف کل کشور و مستقر شدن به نام دولت (که به احتمال زیاد از سوی بسیاری از کشور ها و البته به صورت مشروط به رسمیت شناخته خواهد شد)، قوانین سختگیرانه اش بیشتر می شود. هرچند قطعا با توجه به تجاربی که به دست آورده و علاقه ای که به حضور دیرپا در افغانستان دارد، به شرایط 25 سال پیش خود باز نمی شود؛ زیرا می داند در صورت تکرار حاکمیت خشن گذشته اش، دوباره جامعه جهانی را علیه خود متحد ساخته و احتمال دخالت نظامی خارجی بالا می رود.

با این همه بسیاری از افغانستانی ها، به ویژه نسل جوان و روشنفکر و دانشگاهی آن، شرایط زندگی زیر سلطه طالبان را تحمل نخواهد نمود. ایران موظف است این گروه از شهروندان افغانستان را در صورت تمایل خودشان (که عموما متمایل هستند) پذیرا شده و شرایط زندگی در ایران را برای شان فراهم کند. این ها نه تنها سفیران فرهنگی ما در افغانستان خواهند شد، بلکه در آینده و در صورت احتیاج ایران می تواند آن ها را به نام مدیران و مسئولانی به جامعه افغانستان معرفی کند؛ کاری که امریکا با چیدن مهره هایش پس از سقوط طالبان در این کشور انجام داد. اما ورای همه اینها، ایران نباید به این افراد به چشم مهمانان موقتی نگاه کند (آنگونه که بیش از چهل سال است به مهاجران افغانستانی به چشم مهمان نگاه می نماید و هرگز برنامه ای برای پذیرش همیشگی آنان که اکنون نسل سوم شان در ایران متولد شده و با فرهنگ ایرانی عظیم می شوند، ندارد). بلکه نگاهش درازمدت باشد که در صورت تمایل خودشان، هرگاه که خواستند بتوانند به افغانستان بازگشته و در آنجا اثرگذار باشند.

6- هیچ کدام از این ها به معنای نادیده گرفتن لزوم تعامل و تبادل با طالبان نیست. طالبان به هرحال اکنون قدرت برتر در افغانستان است و هیچ نیروی داخلی توان ایستادگی در برابر آنرا ندارد. دیر یا زود یا همه یا بخش عمده ای از حکومت افغانستان به طور رسمی در اختیار این گروه قرار می گیرد. تاکید بر ریشه های مشترک دینی و زبانی (زبان پشتو یکی از زیرشاخه های زبان های ایرانی است و واژه های مشترک بسیاری با زبان فارسی و دیگر زبان های ایرانی دارد) و فرهنگی (که در سنت های بسیاری همانند نوروز، مشترکات فراوان داریم) می تواند پایه ای برای نزدیکی با این گروه باشد. اما بر مشترکات ایدئولوژیک نمی توان و نباید بیش از حد تاکید نمود. چه در هنگام روی کار آمدن دولت اسلام گرای اردوغان در ترکیه و چه در هنگام روی کار آمدن دولت اسلام گرای مرسی در مصر، ایران برآورد های خوشبینانه درباره نزدیکی های ایدئولوژیک با آن ها داشت که به زودی نادرستی شان اثبات شد. درباره طالبان هم نباید دچار این خطای دوباره شد.

منبع: فرارو

به "طالبان و افغانستان این روز ها" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "طالبان و افغانستان این روز ها"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید